وجوه اشتراک و افتراق فقیهان و عارفان در نظرگاه اجتماع
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۲۹۵۷۱
نشست «نگرش جامعه اسلامی به آموزههای فقهی، فلسفی و عرفانی» با سخنرانی محمد جعفری هرندی استاد دانشگاه آزاد اسلامی در دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی برگزار شد.
به گزارش ایسنا، محمد جعفری هرندی استاد دانشگاه آزاد اسلامی در نشست «نگرش جامعه اسلامی به آموزههای فقهی، فلسفی و عرفانی» سخنرانی کرد که که گزیده آن را در ادامه میخوانید:
فقها و عرفا نمایندگان دو نوع تفکر دینیاند که در پارهای از آموزهها خودهمپوشانی و اشتراک دارند و در بعضی موارد متفاوت میاندیشند و مختلف عمل میکنند و گاه این تفاوت اندیشه و عمل به رویارویی و احیانا درگیری که خالی از جنگ و ستیز و خونریزی هم نیست، منجر میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صرفنظر از این که گروندگان به هر دینی در حوزه دروندینی خواه ناخواه نگرشها و برداشتهای متفاوتی از مبانی اصلی دارند و همین امر باعث درگیریهایی شده است، چون در مسائل سیاسی و اجتماعی ایران فقیهان و عارفان آثار شگرفی ایجاد کردند، لازم است نگاهی هر چند به صورت اجمالی به تفاوتها و اشتراکات آنها تا جایی که مربوط به امور جامعه و سیاست است داشته باشیم.
عرفان و فقه در اینکه از یک خاستگاه که همان دین است مشروعیت خود را کسب میکنند مشترکند و هر دو برای ماخذ و متون مقدس دینی و بزرگان اولیه دین و به خصوص بنیان اولیه دین احترام قائلند. در حوزه اسلام و مذهب شیعه، که بحث فعلی معطوف به این مذهب است، فقیهان بر پیشوایی حضرت رسول اکرم(ص) و پس از او حضرت علی(ع) و یازده امام دیگر تاکید دارند و تلاش میکنند آرای فقهی خود را از سخنان ایشان، در قالب وحی که بازگوکننده آن رسول خدا است و سنت که قول و فعل و تقریر معصوم است، استنباط کنند و وقتی نوبت به اجماع میرسد مستند بودن آن را برای اثبات حکم شرعی منوط به کاشفیت از قول معصوم میدانند. افزون بر این، فقها خود را جانشین و نایب عام معصوم(ع) دانسته، چنانکه قضا و تصدی امور حسبیه از دیرباز تحت اشراف فقها انجام میشود.
استناد شیوه عرفا به امیرالمومنین(ع)
عرفا هم اندیشه عرفانی خویش را از پیشوایان دین و به خصوص حضرت رسول و امامان معصوم(ع) و صحابه پیامبر(ص) اتخاذ میکنند و امور عرفانی را در سخن و رفتار این بزرگان جستوجو میکنند و چون نوبت به ایجاد تشکیلاتی چون سلسله تصوف و بحث مرید و مرادی میرسد، رابطه خاصی تحت عنوان دست به دست شدن و پوشاندن خرقه صوفیانه را تا یکی از بزرگان دین و بیشتر تا حضرت علی(ع) پیش میبرند.
وجه اشتراک دیگر این است که فقها و عرفا، به خصوص در جامعه تشیع، از پشتوانه مالی مردم برخوردارند و این مردمند که با عنوان مقلد و مرید تامینکننده هزینههای مربوط به مراجع و مرشدان خود هستند. فقیهان از هدایا و سهم امام و احیانا زکات برای اداره امور مربوط بهرهمند میشوند و مرشدان و اقطاب صوفیان هم از هدایای مریدان خویش که در قالب نذورات و موقوفات پرداخت میشود ارتزاق میکنند. این دو گروه کمتر از کمکهای دولتها و حکومتها استفاده میکنند و حکومتها هم ردیفی در مخارج عمومی برای تامین هزینه ایشان اختصاص نمیدهند، اگر چه حکمرانان به دور از سمت حکومت ممکن است با انگیزه شخصی به فقیه یا قطب یا هر دو آنان کمک مالی بکنند.
وجه اشتراک دیگر این است که هر دو گروه فقیه و عارف در جامعه دارای باشگاه و محل اجتماعند و این اماکن از تقدس برخوردارند. فقیهان جایگاه و باشگاه رسمیشان مدرسه و مسجد است و صوفیان تکیه و خانقاه. گرچه در تاریخ آمده که گاه خانقاهی دستخوش تخریب و غارت شده، ولی روی هم رفته معمولا به دلیل نگاه ویژهای که به خانقا میشده و محل مراجعه همگان بوده و صوفیان بیشتر به آن توجه داشتند و مجالس خاص خود را در آنجا برگزار میکردند از نوعی تقدس و مصونیت برخوردار بوده است.
شاید به دلیل اینکه در کنار مسجد، که از دیرباز محل محل اجتماعی مسلمانان بوده، خانقا به وجود آمد، به تناسب برای به پا داشتن بعضی از مراسم مرتبط با مذهب شیعه که در صدر اسلام انجام نمیشده اماکنی همانند تکیه، حسینیه، مهدیه و نظایر آنها هم تاسیس شد.
وجوه افتراق فقها و عرفا
فقیهان در امور دنیا و آخرت مردم که جنبه حقوقی و کیفی دارد اظهار نظر میکنند و مردم هم برای حل و فصل چنین اموری به آنان مراجعه میکنند. به عبارت دیگر مراجعات مردم به فقها عمدتا در اموری است که برایشان جدی تلقی میشود و انتظار دارند فقیه در اظهار نظر خود کار را یکسره کند و فتوی دهد که این کار صحیح است یا باطل، حلال است یا حرام، قابل کیفر است یا نه. فقیه نمیتواند و از او انتظار نمیرود که پرسشکننده را به لیت و لعل و بیم و امید حواله کند اما عارف در پاسخ به مشکل مرید با یک نگاه وسیع موضوع را مورد توجه قرار میدهد و قاطعانه، به خصوص وقتی پاسخ نومیدکننده باشد، سخن نمیگوید و اظهار نمیدارد که مشکل غیرقابل حل است. عارف، مرید خود را امیدوار میکند و در عین حال او را به تلاش در رفع مشکل و اصلاح امر ترغیب میکند بدون آنکه پیامد کار را گوشزد کند. بدین جهت است که گفته میشود آموزههای عرفانی ظرفیت کنار آمدن و آمیزش با دیگر آموزهها را تا حدی دارد ولی آموزهای فقهی دارای چنین ظرفیتی نیست و در حد و مرز معینی خود را محبوس میکند.
این که حافظ آسایش دو گیتی را در «مروت با دوستان و مدارا با دشمنان» میداند، بر اساس همین نگرش عرفانی است. در حالی که فقیه و شاید بتوان گفت حقوقدان با یک خطکش مدرّج که درجات آن را مقررات و قانون ترسیم کرده، مرز حق و باطل را کاملا متمایز میکند و نوع رفتار را هم به صورت جدّی تعلیم میدهد.
تفاوت دیگری میان فقها و عرفا هست؛ گروهی از مردم که چندان مقید به مبانی دینی نیستند ولی در زمره دینداران به حساب میآیند و به تعبیر دیگر رسماً از جامعه خارج نشدند ولی به تکلیف دینی کمتر عمل کرده یا اصلا عمل نمیکنند، در مواقع خاص و نقاط عطف زندگی به فقه رجوع میکنند و میخواهند موازین فقهی در خصوص آنان اجرا شود. این نقاط عطف را در زندگی میتوان تولد، ازدواج و مرگ دانست که در این مواقع چنین افرادی خود را محتاج اجرا و رعایت مراسم دینی میدانند و گاه سرسختانه میخواهند تمام آنچه را دین در خصوص موردی مقرر داشته به مرحله اجرا درآید.
یک فرد غیرمقید یا کمتقید به آداب دینی حتما هنگام ازدواج موازین مقرر در شریعت که برای ازدواج و به اصطلاح حلال شدن روابط زناشویی وضع شده را اجرا میکند و چون دارای فرزند میشود آداب دینی مربوط به تولد را که هر چند اندک است رعایت میکند و حتی ممکن است در نامگذاری رسمی فرزند خود از نام بزرگان دینی استفاده کند، اگر چه در فراخواندن پسر یا دختر خود نام دیگری را به کار برد.
مردمی که وابسته به جامعه دینی هستند زمانی که تمام تکالیف خود را با رعایت موازین فقهی انجام دهند و در صدد آن هستند که برابر آموزههای دینی به کاری افزون بر تکالیف بپردازند معمولا به سراغ مسائل اخلاقی و عرفانی میروند و در این جا است که مرجع ایشان عارف خواهد بود، نه فقیه. فرد متدینی که واجبات و مستحبات دینی را در محدوده احکام و موازین مقرر انجام داده و از کتاب دعا و رساله عملیه مجتهد به دلیل عمل کردن به دستورات آنها فارغ شده است، جویای مقامات عرفانی میشود و این امور است که روح او را سیراب میکند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: دانشگاه مذاهب اسلامی گردشگري باستان شناسي میراث جهانی یونسکو یافته های باستان شناسی اكتشاف نيروي هوايي ارتش گردشگري باستان شناسي میراث جهانی یونسکو یافته های باستان شناسی آموزه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۲۹۵۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است: یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» درخور توجه فزونتری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند).
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزی بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آنها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تأثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که میدانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا می بالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی میشود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخصهای زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دورهای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه به کار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود به کار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴. فضیلت مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴. برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنجهای ناگزیر زندگی حفاظت میکند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.
کد خبر 6090072